پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

دارم به رفتن فکر میکنم،

کم کم......

۹۳/۰۴/۲۶
پریچهـــــر

نظرات  (۹)

آره حرفات درسته

کاشکی بیاد
اون کسی که
روشن میکنه
ذهن رو
دل رو
زودتر
زودتر


نرسیدن به قطعیت ترسناکه
ولی ما
میرسیمان شاالله

یاحق
مسیحا اشاره داشت به وفور تعطیلیِ وبلاگهای دوستان در این روزها . .
گویا بادی داره می وزه که اکثرا یا کوچ کردند و یا رفتند که رفتند

ولی خب الحمدلله شما بیدی نبودید که با این بادها بلرزید . .
سلام بانوووو

هاع؟

رفتن
غم انگیز
نیست...


ولی ترسناکه

یاحق
پاسخ:
اینکه رفتن گناهیست یا ماندن گاهی آنقدر مبهم میشود که دوست داری همانجا که هستی بایستی، جُم نخوری، شاید هاتفی برسد، ندایی دهد، روشنت کند، همۀ زندگی همینطوریست این به قطعیت نرسیدن ها ترسناک تر است
بیخود داری به رفتن فکر میکنی یه بار دیگه به رفتن فکر کنی من میدونم با تو
پاسخ:
نمیکنم
دستمال کاغذی به اشک گفت

قطره قطره ات طلاست

یک کم از طلای خود خرج میکنی؟

عاشقم!!با من ازدواج میکنی؟؟

اشک گفت:

ازدواج اشک و دستمال کاغذی

تو چقدر ساده ای

خوش خیال کاغذی

توی ازدواج ما تو مچاله میشوی

چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی

پس برو و بی خیال باش

عاشقی کجاست؟

تو فقط دستمال باش

دستمال کاغذی دلش شکست

گوشه ای درون جعبه اش نشست

گریه کرد و گریه کردو گریه کرد

در تن سفید و نازکش دوید

خون درد

آخرش دستمال کاغذی مچاله شد

مثل تکه ای زباله شد

او ولی شبیه دیگران نشد

چرک و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال

پاک بود و عاشق و زلال

او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت

چونکه در میان قلب خود

دانه های اشک کاشت.
lyrics Michael Heart we will not go down gaza

جستجو کنید :)
پاسخ:
ممنون
امام باقر علیه السلام:

«ذِکرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ وَ ذِکرُ النَّفسِ الجَهدُ وَالعَناءُ وَذِکرُ الرّوحِ الخَوفُ وَالرَّجاءُ وَذِکرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ وَذِکرُ العَقلِ التَّعظیمُ وَالحَیاءُ وَذِکرُ المَعرِفَةِ التَّسلیمُ وَالرِّضا وَذِکرُ السِّرِّ الرُّؤیَةُ وَاللِّقاءُ»

ذکر زبان حمد و ثناء، ذکر نفس سختکوشى و تحمل رنج، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقا است.
مشکاة الانوار، ص 113
پاسخ:
دیشب خبلی زود خوابیدم اما نماز صبح خواب ماندم . نمیدانم کجا کم گذاشتم
من مطمئنم که منشا این حرکت های "دسته جمعی" از یک جایی بیرون ماست...!
پاسخ:
نمیفهمم

سلام منظورش سریالهای الیاس-اویک فرشته بود و... است که سالهای پیش پرازروح وشیطان و...بود
ترسناکیش رونشون میده
پاسخ:
نمیفهمم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات