پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

...

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ

مادرانه- به عشق مهربانیهای مادران

آنچنان خوبی، که به شک افتاده ام،

نکند واقعی نباشی؟!...

par

.

.

.......

پی نوشت:

-نون نیست

-قبل از خوندن نظرات حدس بزنید چیه، بعد به خودتون نمره بدید.

۹۳/۱۰/۱۸
پریچهـــــر

نظرات  (۱۲)

۲۷ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۲ تنها ..
اغلب فکر می کنیم به خاطر گرفتاری زیاد از خدا دوریم. در حالی که به خاطر دوری از خدا گرفتایم..
۲۲ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۸ محمد صالح
یقین دارم  ما  روزی پروانه میشویم. بگذار  روزگار هر چه  می خواهد  پیله  کند.......
۲۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۶ Masiha Eshraghi
با توجه به این متن و متن های قبلیِ نویسنده، اصلا سخت نیست فهمیدنِ اینکه عکس مربوط به چادر یه خانومه و اون خانوم مادره... مادر...

+ متنِ قبلی که توو ذهن منه، اونیه که با صدای چای ریختن، نویسنده پرواز می کنه توو رویاهای خوب...
پاسخ:
سلام ممنون
من دیدن اسم تون غافلگیر کننده ست... نمیدونستم صاحب اون وب و این وب یکی اند
۲۱ دی ۹۳ ، ۰۸:۳۶ 00 .00
چه زمانه ای شده
خوبی انسانها را به تردید می اندازد ...
۲۰ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۵ مجید ابالحسنی
noon
Looool
پاسخ:
زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس Loool بفرمایید: خخخخخخخخ
۱۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۳۷ sdf
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نونه
پاسخ:
تو چی میگی این وسط
۱۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۶ اهورا ...
دیدید فقط من نیستم گه اینجوری فکر میکردم
آخیش خیالم راحت شد
داشتم نگران خودم میشدم:)
پاسخ:
خب الان من نگران خودم شدم! O-:
خطرناکه نه؟
۱۹ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۵ Dr.ta
من هم گفتم شاید نونه
پاسخ:
O-:
۱۹ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۰ مذنب
سلام واقعا فکر کردم نونه-خودتون گرفتید عکسو؟پس نگران نباش واقعی واقعیه
پاسخ:
ای وای...
نه خودم نگرفتم
حالا طوری نیست: چادر مال مادر، نون مال پدر
هردوشون خوب و مهربونن
۱۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۶ اهورا ...
ممنون از این که گفتیدخیلی ذهنم رو مشغول کرد
راستش فکرکردم نونه:)
ببخشید البته:)
پاسخ:
واقعا؟؟؟!!!!
۱۹ دی ۹۳ ، ۱۷:۳۷ اهورا ...
 زندگی‌ همین است
هر خاطره ، غروبی دارد
هر غروبی ، خاطره ای
و ما جایی‌ بینِ امید و انتظار ،
چشم می‌کشیم تا روزگار مان بگذرد
گاهی‌ هم فرق نمیکند چگونه
فقط بگذرد ...
+سلام
متن عالی بود
فقط عکس!!!!!!!
پاسخ:
سلام ممنون
عکس گوشۀ چادر نمازِ کسی
۱۹ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۱ سجاد عبدی

ای منتهای آروزی عاشقان...

      ای لنگر ثبات زمین و زمان...

  بیا ...
پاسخ:
انشالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات