پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

ما فرزندان قرآن هریک تکه ای نور در دست داریم،

گیرم که دست هایمان را به زنجیر کشیده باشی

با خورشید چه میکنی؟!

.

.

پیرو جنایات عربستان در یمن

۳ نظر ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۳
پریچهـــــر

کجا هستند برادران من! همانها که براه حق آمدند و در راه حق گام برمیداشتند، کجاست عمّار...(سپس دست به محاسن شریف خود زد و مدت طولانی گریست؛ پس از آن فرمود) : آه بر برادرانم همانها که قرآن را تلاوت میکردند و به کار میبستند، در فرایض دقت میکردند و آن را به پا میداشتند، سنتها را زنده  کرده و بدعت ها را میریزاندند!
نهج البلاغه، خطبه182
.........
+امام زمان شون بود...

۱ نظر ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۳۷
پریچهـــــر

مَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ یعنی، درست چند روز پس از هفته وحدت، همانهایی که از تفرقۀ شیعه و سنی در دلشان قند آب میشود، حماقتی کنند که یادمان نرود یک نقطۀ پررنگ مشترک  داریم.

.

.............................

پیرو اهانت به پیامبر عشق

۶ نظر ۲۸ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۶
پریچهـــــر

هیچ چیز در جنگل نمانده بود

همه رفته بودند

همه مُرده بودند

.

شکارچی

تفنگش را برداشت،

در آینه نگاه کرد،

و آخرین تیر را

به آخرین شکار نشانه رفت.

.

صدای انفجار، سکوت جنگل را شکست،

و آینه

پُر شد از لکه های سرخ.

۵ نظر ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۴
پریچهـــــر

جنگ

 

 

تمام نمیشود

فقط از جایی به جای دیگر منتقل میشود!

par

 

 

 

۷ نظر ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۰
پریچهـــــر

پیرو سخنان رئیس جمهور در همایش اقتصاد ایران :

رفراندوم چرا؟

دعوت به همه‎پرسی یعنی: باوجود همه امتیازاتی که دادیم، کدخدا قانع نشد!
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۲۹
پریچهـــــر

من به عنوان یک ایرانی اعلام میکنم  پس از مذاکرات 5+1 دندان دردم کاملاً خوب شد، یعنی تا این حد اثر داره!!!

par

...................

+(آقای ظریف طوری فرمایش میفرمایند که انگار

پیش ازینها و تا قبل از مذاکره،  دستگاه سیاسی

ایران در حال اَلَک دولَک بوده!)

+صحبت های محمد جواد ظریف در دانشگاه علامه

بازی سنتی

۲ نظر ۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۷
پریچهـــــر
۲ نظر ۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۰۱
پریچهـــــر


برای تن پاره پارۀ وطنم

...................
 
 
حتی به یاد ندارم
آخرین دستی که بر سرم فرود آمد
به نوازش بود
یا یورش
 
 
حتی فکر آخرین استخوانی که بوییدم
                      هوایی ام نمی کند
 
 
آنقدر گیجم، منگم
 نمیدانم ساعتم را به وقت کدام ایالت تنظیم کنم
و فراموش کرده ام
             نام خانوادگی ام را
 
 
از تو
همین مگسی مانده
      که از مغزم خواهد پرید
از من
زبانی بریده...
 
 
پس از این سالهای سگی
خسته تر از آنم
که دنبال گربه ای باشم
 
 
وقتی هنوز نفهمیدم
چرا ارباب
هرشب
درهای خانه را باز میگذاشت
و مرا به زور زنجیر و قلاده میخواباند
چطور می توانم
مصداق چیزی باشم
              که ناموسش میخوانند...
PAR
شهریور 1389



۲ نظر ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۲:۳۷
پریچهـــــر

امام خمینی ره: کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت, حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است . باید مسلمین از امتعه اسرائیل خودداری کنند.  صحیفه نور ج 2 صفحه 139

......

امام خامنه ای:اگر خرید و فروش این تولیدات(تولیدات شرکت های یهودی، آمریکایی یا کانادایی) موجب تقویت دولت حقیر و غاصب اسرائیل شده و یا در راه دشمنی با اسلام و مسلمین به کار میروند، خرید و فروش آنها برای هیچکس جایز نیست. ..............................................................................

لیست برخی شرکت های صهیونیستی فعال در ایران+پوستر تحریم کالاهای اسرائیلی+پیوندهای مفید دراین باره :

۱ نظر ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۱۵
پریچهـــــر

«َ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»

.

.

کاش این رئیس جمهورهای وقت - و بی وقت- کمی ادب سخنرانی و سخنوری را از رهبری می آموختند و هرچه به ذهنشان می آمد را بر زبان جاری نمی کردند.

جناب روحانی متاسفیم!

کاش میشد این را فهماند:

این منتقدین فرزندان این ملت و در تنگنا حامیان این دولت اند، چه بخواهید چه نخواهید شما به این منتقدان نیاز دارید، بهتر است این ادبیات را در مقابل دشمنان دیرینه به کار گیرید نه فرزندان (ودرواقع پشتوانه های) این آب و خاک!

par

۵ نظر ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۲
پریچهـــــر

روزی فرعون، دستور داد تا همۀ پسران سرزمینش کشته شوند؛زیرا که ترسیده بود؛

.

.

.

.

.

آریببین ترس چگونه میتواند هیولایی- پوشالین- را به توحش بکشاند!

........

به قول حضرت امام (ره) هیچ قومی چونان یهود ، اسلام را خوب نشناخته اند، ومسئله اینجاست؛ خوب شناخته اند، که وعیدهایش را نیز حق یافته اند و نابودی خود را نزدیک!و این دست و پا زدن ها، از همین است.

par

از کودکان غزه...

بِأیّّ ذَنبٍ قُتِلَت؟

۴ نظر ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۲
پریچهـــــر


کلیپ جدید آقای حامد زمانی در محکومیت جنایات غزه

من به سهم خودم ازش متشکرم

۲ نظر ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۶
پریچهـــــر

از آن وقتی که گفتم یک دقیقه دیگر بلند میشوم، هفت دقیقه گذشته، یعنی 6دقیقه راهمینجوری، الکی، درست مثل تراشه های مداد کنار دستم، ریختم قاطی آشغالها، دقایقی که میتواند زباله بازیافتی باشد برای دشمن.

خب که چی؟ مینشینم اینجا، هی نظرات را میخوانم،  تایید و حذف میکنم، هی وبلاگهایشان را میبینم که مخاطبانم در چه فضایی سیر میکنند، هی کامنتهای این و آن را جواب میدهم.

که چه بشود؟ که به کجا برسیم؟ اصلاً دنیا اینهمه سوال بی جواب دارد؛ اینهمه حرفِ مهجورِ مسکوتِ بی گوینده! حالا بگذار این چند کامنت هم لابه لای حرفهای این دنیا، بی جواب بیفتد گوشه ای.

گیرم دوسه تا عکس هم از بچه های تکریت و غزه گذاشتیم اینجا و تو هم هزار تا لایک زدی، نه اینکه بد باشد، ...نه!  اما در واقعیت چه؟

انگشت های جاسم را می بُرند، قرآن مُذعَل را چال میکنند، سجادۀ ساجد را لگد میمالند، دخترک ابوزینب را هم غنیمتی برمیدارند. و امّ طالب، در کوچه، آنقدر مشت خورده که نسل یک مسلمان، اینبار، در شکم زنی، نیامده تمام  میشود.

آن ور دنیا هم جهادالنکاح راه می اندازند تا زخمی به جان من و تو افتاده باشد که «رشد میکند به درون».

جام جهانی هم با آن شکوه فراگیرش چنان میخکوبت میکند که جسد برادرت را، یواشکی ، از زیر چشم های خیره ات میگذرانند و تو همچنان روی کاناپۀ روبروی تلویزیون لمیده‌ای و دست در بشقاب تخمه میگردانی!

آنوقت شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش دقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقه، من نشسته ام پای لپ تاپم و دارم با اژدهای هزار سر درونم پنجه نرم میکنم که مثلاً چه بگویم بهتر باشد، که عارف تر جلوه کنم! همین 6 دقیقه که هزار گلوله به سمت بچه‌محل های حضرت هادی و فرزند مظلومش شلیک میشود.

دجالی هم میچرخد، اینور و  آنورِ دنیا تخم میگذارد و برای حال آمدنِ جوجه های مریضش نسخۀ شنا در آبهای خلیج فارس میپیچد وداشته های من و تو را ارزن به ارزن، میشمارد و برایش برنامۀ هزار ساله میچیند.

من و تو هم کتاب و دفترهایمان که قرار است گلوله باشند، تفنگ باشند را بستیم، گذاشتیم کنار طاقچه، زل زدیم به این قاب منوّر هزار رنگ؛ تو لایک میکنی، من کامنت ها را جواب میدهم.

پ.ن

راستی میدونید دیروز 24 تیرماه، تولد کدام مرد بود؟

"سیّد علی الحسینی الخامنه ای"

 من تبریک میگویم، اول به خودم

+به توکه فقط نباید تبریک گفت "فَتَبارکَ الله" هم لازم است...

par

۴ نظر ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۵
پریچهـــــر

شلمچه؛ یکهزار و سیصد و هشتاد ونه!

دارم کارگاه سفالی روبراه می کنم اینجا، تا عباس، امیر، محمد و بقیه را جمع کنم از خاک!

***

تهران پست چی، عینکش را روی چشمش می گذارد: «شکستنی! با احتیاط حمل شود»

چونان کبوتریست که خبری مجهول را به پایش بسته اند.

...

«بفرمائید مادر جان! برای شماست! اگر می توانید اینجا را امضا کنید! استامپ هم هست!»

***

خانه

زن: «امروز بوی عباس می آید، از چند قدمی، گویی پسرم برگشته!

او همینجاست!»

(صدا):

«حاج خانوم! دوباره قرص هایتان دیر شد! صبرکنید تا بیاورم.»

می خورد! چشم می بندد! بخواب می رود!

....

«مادر! ... مادر! منم عباس! بیدار شو! کمی دیگر از لب این کوزه آب بنوش! می خواهم بیشتر ببوسمت!»

......................

شهریور 1389ما و دنیایی که نمیبینیم

par

۷ نظر ۱۴ تیر ۹۳ ، ۰۹:۰۹
پریچهـــــر

هی تو!

اینها که بر سرمان میپاشی، مثل نُقل و نبات

                              بُمب است

                                  میفهمی؟

..............................................

چهار روز بعد از بمباران شیمیایی به هوش آمد ، نه خود را شناخت، نه سردشت را، عروس نوبخت!

روزی بود مثل امروز...

هفتم تیر 1366بمباران شیمیایی سردشت

par

۳ نظر ۱۱ تیر ۹۳ ، ۰۳:۳۸
پریچهـــــر
۸ نظر ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۰
پریچهـــــر

بُرشی کوتاه از ماجرای ترور حضرت آیت الله خامنه ای در ششم تیرسال شصت،:

ایشان سخنرانی داشتند و در آن زمان، موقع سخنرانی ،برای ضبط کردن صدا از دستگاههای ضبط بزرگی استفاده میشده که اون رو جلوی سخنران میذاشتند، ضبط پیش روی آقای خامنه ای رو طوری تعبیه کرده بودند که در سمت چپ و مقابل قلب ایشان باشه تا هنگام انفجار بمب، کار یه سره بشه و خلاص!

ایشان شروع به سخنرانی میکنند که میبینند میکروفون صدای گوش خراش و نامطلوبی داره برای همین باید جابجایی هایی صورت میگرفت که منجر به تغییر مکان اون ضبط بزرگ و قرار دادن اون به سمت راست ایشان میشه و این میشه که با انفجار اون بمب سمت راست ایشان آسیب هایی جدی میبینه و عصب های دست راستشون از کار می افته و به مقام جانبازی نائل میشن، و اگر دقیق فکر کنیم میبینیم این ماجرا در نوع خودش میتونه یک معجزه به حساب بیاد،

خداوند مکر منافقان را اینگونه خنثی میکند حتی اگر امکانات زمین و زمان را به کار گرفته باشند.

معجزه دوم اینجا اتفاق می افته که بستری شدن ایشان باعث میشه  نتونن در مراسم هفتم تیر (فرداش) شرکت کنند ، مراسمی که در آن با بمب گذاری منافقین آیت الله بهشتی به همراه هفتاد و دو تن از یارانشون به شهادت میرسند.

یاآوری از ما و کسب اطلاعات دقیق و مفصل با خودتون!  لینک های زیر هم مفید هستند، مطالعه بفرمایید.

آیت الله خامنه ای ترور شد!

ترور آیت الله خامنه ای

مصاحبه دیده نشده حضرت آیت الله خامنه ای در سالروز شش تیر

۳ نظر ۰۶ تیر ۹۳ ، ۰۸:۰۱
پریچهـــــر

تا کنون دقت کرده اید؟

چرا هنگامی که مسابقات بزرگ بین المللی اتفاق می افتد

در بسیاری مواقع همزمان جنگ یا درگیری بزرگی رخ میدهد

آیا این هم زمانی ها تصادفی ست؟

شما قضاوت کنید

در سال 1948 در زمان بازیهای المپیک،  موجودیت اسرائیل اعلام  شد

در سال 1982 در زمان بازیهای جام جهانی فوتبال،  اسرائیل به لبنان حمله کرد

در سال 1992 در زمان بازیهای جام اروپا،  قتل عام مردم بوسنی و هرزگوین اتفاق افتاد

درسال 2006 همزمان با بازیهای جام جهانی فوتبال،  جنگ سی و سه روزۀ اسرائیل علیه لبنان صورت گرفت

در سال 2008 در زمان بازیهای المپیک پکن، روسیه به گرجستان و اسرائیل به غزه حمله کرد

در سال 2010 در طول بازیهای جام جهانی، غزه توسط اسرائیل محاصره شد و این رژیم غاصب به کاروان صلح کمک به غزه حمله کرد

در سال 2012 همزمان با بازیهای المپیک، جنگ و در گیری علیه سوریه آغاز شد

در سال 2014 همزمان با بازیهای جام جهانی فوتبال، گروه تروریستی  داعش  به عراق حمله کرد

آیا این همزمانی ها تصادفی ست؟

برگرفته ازندای یک بسیجی عاشق

۷ نظر ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۸
پریچهـــــر

ازگذاشتن این پُست تکراری معذرت میخوام

اما دلیلش اینه امروز داشتم به این عکس ، با دقت نگاه میکردیم

یک سوال ذهنم رو درگیر کرد:

آیا این زن، در این لحظه، آرامش داره؟

بیشتر به عکس نگاه کنید!

داریم چه میکنیم؟!

۵ نظر ۰۳ تیر ۹۳ ، ۰۶:۰۲
پریچهـــــر

با نزدیک شدن وحوش «داعش» به مرزهای ایران آیا منادیان شعار «نه غزه ـ نه لبنان» که بدنه بسیجی و سپاه ایران در آن شهرآشوبی ها را نشانه گرفته بودند اینک حاضرند سربازان جان بر کفِ دفاع از میهن بمنظور رویاروئی با داعش شوند یا باز هم همان سپاهی و بسیجی متهم به «ساندیس خواری» باید برای دفاع از امنیت کشور و تکان نخوردن آب در شکمبه ایشان، هزینه شوند!!!؟

.....................................................................

از جنایات داعش

۱۵ نظر ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۵
پریچهـــــر

منتظرم؛ 

چونان پیرمردی،زن مرده

که در پایان روزی کسالت بار

چارپایۀ کهنه اش را میخ میکوبد

درحالیکه

     دو استکان چای

        روی میز

               گذاشته...

.................................................

عید انتظار مبارک15شعبان 1345هجری شمسی

ما و دنیایی که میسازیمش

par

میلاد امام عصر مبارک

........................................................................................................................................................

افراطی ها!

سیب زمینی خورها!

ساندیس خورها!

رای های بی کیفیت!

شهروندان درجه دوم!

دلواپس ها!

متوهم ها!

بی سوادها!

از جای خاص تغذیه شونده ها!

اگر داعش حمله کرد مثل همیشۀ تاریخ، فقط چشم امیدمان به شماست...

سربازها!

تولد فرمانده تان مبارک.

(از پیج شخصی وحید یامین پور)

۶ نظر ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۵
پریچهـــــر

گرگ،

شنگول را خورده است

گرگمنگول را تکه تکه میکند

بلند شو پسرم!

این قصه برای نخوابیدن است

...............

گروس عبدالملکیان

۱ نظر ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۶
پریچهـــــر

خاک شدنمان را می ارزد

وقتی

به میوه های رسیده ات فکر میکنم

و فرزندانم که فردا

زیر سایۀ دستهایت

دنیای زیباتری را طرح میزنند...

وطنم!

par

۵ نظر ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۱
پریچهـــــر

عدل

خانه ای کاهگلی در قاسم آباد

یا اتاقی مبله/ درهریک از برج های شیکاگو

فرقی نمیکند

پنجره را که باز کنی

                تمام اکسیژن زمین را

                                  به خانه ات خواهی برد

و به عشق اگر راه دهی

می آید/ همچون مِه در خانه ات/ لا به لای تمام اشیاء ، تمام فکرها مینشیند

هم خانه ات میشود/گَرد میگرد/ چای را دم، رختخواب را پهن!

                                                    لبخند میزند

فقط کافیست

با نگاه غیر مسلّح/ به سراغ ماه بروی

تا دست ها را بالا برده

                       تکان دهد برایت...

par

شهریور1389

....................................................................................................................................

بیربط.ن:

نگرانم، نگران کشورم ، مردُمم

از سخنان چند پهلو و حاشیه دارِ دیروز رئیس جمهور متاسفم!

۷ نظر ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۴
پریچهـــــر
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات