پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعه» ثبت شده است

حتی اگر گریه هایمان از خستگی، از گیر و گرفت های زندگیست

همین که در حسینیه ایم

تو اشک ها را بنام خود بزن

و رها کن بقیه را...

.

.

.

سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی

در عشق، سالهاست که فتوا عوض شده!*

                             

۳ نظر ۱۴ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۱
پریچهـــــر

فقط خدا میداند

اگر نبودی

چه بودیم!

امام حسین

۸ نظر ۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۸
پریچهـــــر

عصر جمعه است و  اشک میریزی برای مان

آنوقت

 تو را یوسف نام گذاشته ایم

خودمان ، یعقوب!

مسجد جمکران

۴ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۶:۴۴
پریچهـــــر

.

.

شکر خدا که علی  را به ما داد؛ علی(ع) که جمع اضداد است که شجاعت و لطافت، سخت کوشی و قناعت، و حیا و صراحت اش در حدود درک یک ذهن نمیگنجد.

علی ، زاهدی بود که زنان جوان را سلام نمیداد، مبادا کدورتی بر جان پاکش بنشیند. علی اینطورها مردِ مردستان شد، علی شد.

.

.

آقایی که شما باشید! خدا میداند به شعور و پاکی برادران مومنم شکّی ندارم ، اما حقیقتیست لغزنده بودن زمینی که در فاصلۀ بین دو نامحرم است؛ آنچنان گِلی  دارد که شیران و پیلان بر آن لغزیده اند. که علی(ع)، آن ستون هستی از آن حذر داشت!

آقایی که شما باشید! به این خانه آمدید قدمتان بروی چشم، و چشمتان بی بلا  انشالله

اما قدم فراتر از مرزهایی که نباید، نگذارید.

اینجا مخاطبتان "اول شخص جمع" است و "پیام خصوصی" برای کسی که نمیشناسید معنایی ندارد(مگر به اضطرار).

نویسندۀ این سطور ، همچنین از "مزاح و مزه پرانی و  بذله گویی" با مردان نامحرم، بیزار است؛ که نه فقط حقیر بلکه حضرت خالق -تعالی- چنین سلوک را خوش نمیدارد.

.

شکر خدا که علی را داریم تا زندگی بی نظیرش سرمشق دفترهایمان باشد.

حرف دیگری ندارم، دعای مهربانترین مادر چراغ راهتان.

 

یاحق.

۲۰ نظر ۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۰:۳۱
پریچهـــــر
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات