پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

من نامش را میگذارم...

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۵ ق.ظ

این روزها دست هایت زیاد میلرزد، مهرانه میگوید خیلی حساس تر شده ای.

میگوید : تا چیزی میشود پِخّی میزند زیر گریه و انقدر هق هق میکند تا همه مان را کلافه کند.

مهرانه که نمیداند، من هم نمیدانم، شرط میبندم خودت هم ندانی، این روزها، چه ، آرامشت را بر هم زده؟ و آنچه آرامت میکند را دقیقاً باید کجا پی اش بگردی؟مهرانه میگوید، دیشب قرص های آرام بخشت تمام شده بود که بیقراری میکردی و مادر را به گریه انداخته بودی.

و من امروز به خیابان میزنم، به خیابان شلوغ پشتی و راستۀ بازار را میگیرم، صاف، تا در داروخانه.

این روزها فقط دست های تو نیست که زیاد میلرزد، دل من هم قرار ندارد دیگر، و با هر خبری که میشنود از تو،  میلرزد.  میلرزد برایت که وقتی از کوره در میروی، جهنم نکنی خانه را، و برای دستهای مادرت که باید تکّه های استکان را از کجای اتاق جمع کند!میلرزد که وقتی میگیردت این سیکلوتایمیِ لعنتی، باید همه بگردند و از لابلای کیسۀ داروها، از کمد خرت و پرت هات، از توی کابینت، بسته های رنگارنگ قرص هایت را پیدا کنند و بریزی همه را توی حلقت تا دوباره بشوی همان دخترکِ عادیِ سر به راه.

و من حالا از داروخانه بیرون آمده ام و دفترچۀ بیمه ات را میگذارم توی کیف.نفرین به آرامشی که میشود با 6500 تومان خریدش!

par

نظرات  (۹)

منم همیشه میگفتم قالب بسیار بهتری میتونسته انتخاب کنه این پریچهرِ مهربان
.
.
با حرفی که به برهوت زدی هم به شدن موافقم
چون خانه ام را ترک کردم و بیگانه آنرا گرفت
حالا دیگر پشمانی هم سودی ندارد . .

پاسخ:
از سروری که گفتید در رگهایتان دویده یک شادی ملایمی دست داد ، مثل همان نسیم ها که گفتم. شُکر! و اما آن ماجرای خانه و بیگانه که گفتید سخت دلگیرم کرد، سخت... انشالله که هرچه بوده در عاقبتش خیر باشد .
آهای حاج خانوم! خودتو با جامعه پزشکی در ننداز
پاسخ:
جامعه پزشکی خودشو با بشریت در انداخته! (شوخی کردم) ما اراتمند پزشک هاا هم هستیم
سلام.عالی بود وزیبا کسی رو میشناختمکه همسرشو ازخونه بیرون میکردوتا پای طلاق میبرد..دقبقا این په مرضیست؟؟
پاسخ:
سلام چه میدانم، از بین هزاران بیماری ریز و درشت که سر براورده اند این هم حتما مرضیست و نامی هم برایش گذاشته اند!
الان بیشتره

ولی امید میره کمتر بشه

یاحق
پاسخ:
یاحق
لعنت به دنیایی که زشتی هایش بیشتر از زیبایی هایش است...

گاهی وقتا...هیچی ولش کن

یاحق
پاسخ:
من مطمئن نیستم زشتی هاش بیشتر باشه یاحق
البته من فقط دیگه اونجا نمی نویسم
البته هدفم پر کردن صحنه نیست از نوشتن. یعنی در اون حد و اندازه ها نیستم :)
پایدار باشید
پاسخ:
دقیقا از اعتقادات شما چیزی نمیدانم که قضاوتی کنم، اما اعتقاد من این است اگر خانه را خالی بگذاری دشمن می آید آرام آرام در خانه ات مینشیند و روزی میبینی صاحب خانه ات شده است. ... به بیان رهبری هرجا نشسته اید آنجا را مرکز جهان بدانید و هیچ کار جزیی خود را کوچک ندانید و در هر اندازه هستید فعالیت کنید ... باز به نظر حقیر اگر خورشید نمیتوان بود ، کرم شبتابی متوان بود که لااقل دور خودش را روشن کند..
این آرامشهای پولکی آرامش نیست خماریست :)
+
چرا این روزها همه به فکر تلنگر و ... به مخاطبند؟ بیچاره مخاطب ِبیچاره :)
پاسخ:
سلام البته حقیر دنبال تلنگر هم نبودم، همان ذره ای تفکر برای من خودش کلی است! و چرا بیچاره؟!!! خوشا مخاطبی که تلنگری بخورد، من که اینگونه ام. خودم را در معرض تلنگر قرار میدهم اصلاً.
عالی بود پری جون
خییییییییییییییییییییلیی خوشم اومد، خیلی قشنگ نوشتی
پاسخ:
خییییییییییییییییلییی خب!
من تو رو دعوت کردمت دوبار هم.بگذریم چقد باحال بود لذت بردم ولی حیف ک تو پایان بندی خرابش کردی یعنی پایان بندیش باید ی تلنگری وارد میکرد باید منو شوکه میکرد ک نکرد در ضمن قالبتو عوض کن
پاسخ:
ممنون.قصد شوکه کردن نداشتم، میخواستم مخاطبم به فکر فرو بره قالب رو چرا؟ یه قالب خوب واسم پیدا کنید خب!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات