تاوان تو را میدهم اما به چه قیمت؟!
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ
یا دَلیلَ المُتِحَیِّرین
این روزها
نمیدانم کدام راه را عوضی رفته ام، کدام در را اشتباه زده ام، که هرچه میروم به خانه ام نمیرسم، و هربار دری به رویم گشوده میشود، آن سوی چارچوب غریبه ایست که با چشم های متعجّبش میپرسد، درست آمده ای؟؟؟!!!
جملۀ گروس این روزها، سخت حکایت حال است:
"کدام پل در کجای جهان شکسته که هیچکس به خانه اش نمیرسد!"
.............
+دشمن شاد کن است این سطور اما خُب... راضی ام . وقتی از شاد کردن دل دوستان مأیوس آمده ای بگذار لااقل دشمنی را شاد کرده باشی
+سیم ها را دانه دانه ورچیده ام، این سیم آخر که میگویند دقیقاً کجاست؟ چرا زیر دست من نمیآید؟ دلم یک اتّصالی بی هوا میخواهد و انفجاری جانانه در پسش
+اصلاً نمیدانم چرا این مطالب را اینجا نوشتم!
+خیلی شخصی مینویسم این روزها، ببخشید!
++ عنوان: از فاضل نظری
باید تاب بیاوری و سربلند بیرون بیایی