پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

من برای زندگی پیشنهاداتی دارم پس زنده ام

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۰۳ ق.ظ

1-

بگذار همیشه یک حسرتی در یک جایی از دلت زخم بزند

کسی که میتواند هرچه دلش خواست بگوید، هرچه دلش خواست بپوشد، هرجا دلش خواست لم بدهد

کسی که به هرچه خواست رسیده، آدم خوشبختی نیست...

_______________________________________________________________________________________________________________________________

2-

درها را باز بگذار

او که از رفتن حرف می زند، مدتهاست رفته...

۹۴/۰۵/۲۰
پریچهـــــر

نظرات  (۳)

شماره ی1 متحولم کرد :)
خعـــــــــــــــــــــــلی خوب بود مرســــــــــــــــــــــــی

یاحق
بر خلاف تصور اکثر ما ، احساس استغنی با خوشبختی در تعارض است (البته استغنی از خدا)

«هر چه دلم خواست» را اگر کسی نقشه‌ی راه خود قرار دهد هرروز از مسیر، منحرف‌تر شده و به مقصد نخواهد رسید؛
باید «هر چه او خواست» را جایگزین کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات