نور
صدا
تصویر
(همه چیز داده)
نوبت توست
"حرکت" !
...........
سلام
برگشتم، با دلی که نمیدانم آورده ام یا نه.
par
نور
صدا
تصویر
(همه چیز داده)
نوبت توست
"حرکت" !
...........
سلام
برگشتم، با دلی که نمیدانم آورده ام یا نه.
par
یک جفت جوراب
آیینۀ جیبی
دو دانه کتاب
کمی هَله هوله
میدانی؟! راستش من کاره ای هم نیستم، این چمدان خودش بسته شد.
میهمان رضا (ع) که باشی، کفش هایت پیش تر از تو می روند...
باور کن!
.....................
سلام چند روزی خاک بوس آقایم، در حرم جایتان خالی...خدانگهدار.
par
برگشتم، آرام، بیصدا، با دلی که دیگر نداشتم
محمد امین به استقبال آمد؛ به خانه که رسیدیم اذان صبح میوزید...
par
سلام عازم کربلا هستم و آتشفشانی از واژه در گلویم خاموش!
خسته ام
دعا کنید ازمن، چیزی باز نیاید
............
همین
par
سلام دوستان . سفر تمام شد و مسافر برگشت گرچه زیارت آقا تمامی ندارد، مثل هوا که در میان زندگی جاریست...این اشعار از سید حمیدرضا برقعی نخست تقدیم به امام مهربانیها و سپس تقدیم به خوانندگان این مطلب؛ قلمش پایدار.
"به سوی خراسان"
نه پس کوچه های منتهی به پارک
نه بازار شلوغ روبرو
فردا فقط باید از چادرم بخواهم / که در آغوشم بگیرد
کنارخیابان ایستاده و برای تاکسی راه آهن / دست تکان دهم
.
فردا در را که باز کنی از من، تمامِ شهر کم شده / از تمام عروسک های این اتاق، من.
و از پس پنجرۀ قطار
دخترک برای چمدانِ جا مانده اش
دست تکان میدهد...
par