پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

گاهی جنوب شهر

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ق.ظ

جنوب شهر تهران هم اخلاق های منحصر به فردی دارد، یکی این است که می تواند سر وقتش غافلگیر کند تو را.

فکر کن

ظهر خلوت جمعه ای باشد و آنقدر سکوت جولان داده که گمان کنی خیابان شلوغ روبرو هم رفته است به تعطیلات.

هِی سکوت کند خیابان، هِی سکوت کند خانه، هی باز کنی پنجره را، هی بخواهی دوست کنی خیابان را باخانه، هی بخواهی از تنهایی در بیاوری خانه را  با خیابان، و هِی ببینی خیابانِ کم حرف،  خوب مونسی نباشد برای خانه ات.

بعد

نشسته باشی، کتابی باز کرده باشی، سلامی داده باشی با آن که باید.

بعدتردیری نگذشته باشد که ناگهان از خیابان،  از دورهایش، صدایی به گوشَت بخورد که کم آشنا نیست، می شناسی اش، موسیقی متن روزهای دلتنگی ات بوده؛

سِنج و طبل و زنجیر است و نوحه ای که میخوانند، نوحه ای که میگوید این خیابان هنوز زنده است، زنده است به نام کسی که باید! لب پنجره بروی، دلت را گره بزنی به یکی از عَلَم ها و بگذاری اش تا ببرد "هرجا که خاطرخواه اوست".

 اینش خوب است اینجا، همینکه نباید محرم باشد حتماً  که دستۀ سینه زنی راه بیفتد؛ جنوب شهر تهران، آنقدر میفهمد که شهادت امام ششم هم همانقدر جانسوز است که عاشورا.میدانید، اصلاً من نازی آباد را به خاطر همین دوست دارم، اینکه روزی ازخیابانهایش بانگ لبیک یا حسین میشنوی و روزی از روزهای دلگیر شوال ، نوای یا "صادق آل محمد".

اصلاً جنوب تهران، بی هیئت چیز ناقصی ست، نیست؟

.....................

پ.ن.ها:

+غروب ششمین خورشید تسلیت!

طلّاب، قضات، فقها، حقوقدانان، قانونگذاران، برشما باد مضاعفْ تسلیتی، که ارباب بر شما حق استادی هم دارند

..............

++امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.(همین یک نکته کافیست برای عمری...)

 par

نظرات  (۳)

تا حال دیده ای خورشیدی غروب کند؟ این زمین است که پشت می کند و رو.
در آن زمان، زمین پشت کرد به خورشید و در این زمان ببین چه رو کرده به خورشید! همه عالم پر است از «قال الصادق» و پرتر می شود ان شاء الله!
پاسخ:
انقدر زیبا نوشتید که حیفم می آید چیز دیگری بگویم
عوضش جاهایی توی همین شهر بی در و پیکر هست که سالی یه بار هم به زور به خودش رنگ روضه میبینه
be shoma ham tasliat hoghooghda
پاسخ:
مگه فارسی چشه دکتر؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات