پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

پلکـــی زده ام،نامه رسان آمده رفتــــــه...

پلک

میگویند،آن "ساعت" که فرا رسد، خواهی دید: تمام مکثت در اینجا،نیم روزی بیش نبوده، که حتی کمتر.*
همه چیز شبیه یک خواب کوتاه نیمروزی، به پلک گشودنی تمام میشود!
...
اینجا را گذاشته ام "پلک" که مَتّه شوم روی اعصابم، که هِی هرروز یادم بیاید همۀ زندگی به قدر پلک بر هم زدنی بیش نیست ، که حواسم باشد در فاصلۀ بین دو پلک، چه دارم میکنم!
یادم بماند، پلک، سنگین شود اگر، باخته ام تمام بخت را...
................
*35 احقاف
____________________________________________
پــریــچــهــــــر



طبقه بندی موضوعی

روزنامه ها/دلنوشته

شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ب.ظ

 با برادر کوچکم

 هرچه روزنامه در خانه هست جمع میکنیم

تا غروب

گوشه حیاط

سیب زمینی هایمان را در آتش بپزیم

**** *** ***

روزنامه ها

عکس ها

خبرهای جهان

آرام

آرام

دود میشود

***  ***  ***

تکه های برشته را با هیجان در دهان میگذاریم

و به هم میگوییم

عجب به درد میخورند این روزنامه ها 

par

نظرات  (۳)

۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۵ عطار کوچولو
اینها را نمیدانم اما باید بگویم که :

من خود آن "ســـــــیزدهم" از همه عالم به درم!"

البته که چیز خــــــــاصی نیست! 
دید جالری بود
برا شستن پنجره هم به درد میخوره
پاسخ:
سلام بله به نکته جدیدی اشاره کردید من بهش فکر نکرده بودم پس احتمالاً فایده های تیشتری هم داره که من ندونم
خوب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرام بگیر، خدا همین جاست


  • ابزار بدون تبلیغات