کبودی چشم هات...
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ب.ظ
خیابان
ساده ترین ترجمه اش
خیابان است
معانی عمیق تَرَش را
شب هایی فهمیدم
که یک بمبِ کم تحمل،
درونم بغض میکرد
و تا صبح،
می افتادم به شمارش معکوس!
که با صدای کرکرۀ اولین مغازه
خودم را شلیک کنم از خانه
شاید
بعضی تکه های خطرناکم،
بیرون بپاشند از من
همۀ فکرهای منفجره، حس های محترقه
جایی باید
رها شوند
مثلاً
خیابانی خلوت و دراز،
حوالی 5صبح
par
گوشه ای
در قفسی
هر شبـــش اینگونه باشد . .